شعر،متن،دلنوشت

اشعار،متن ها و دلنوشت های خودم را مینویسم

شعر،متن،دلنوشت

اشعار،متن ها و دلنوشت های خودم را مینویسم

شعر،متن،دلنوشت
آخرین مطالب

بنام حق

 

نه میمیریم،نه زنده ایم،نه می ایستیم و نه نشسته ایم،نه فکر میکنیم و نه بی فکریم، نه هم تند میرویم و نه هم آهسته، و همه چیزمان هم برعکس است . .با خود چه میکنیم؟

دلمان خوش است برای خود زندگی ساخته ایم .. نه مهری ، نه عشقی .. کدام زندگی؟!..

سرنوشت ما جز درد چه بود؟ جز رنج ، جز تباهی ، جز سیاهی ، تلخی و فراموشی..؟

چه زمانی این نور پر فتوح مرگ کام مارا شیرین خواهد کرد؟!...

 

خرداد۱۴۰۲

 

کاش جای پیشرفت و افزایش روز افزون علم که برای قرن ها پیش هست شاهد پیشرفت و افزایش روز افزون خِرَد و فهم و شعور بودیم در اینصورت دنیای ما جای دیگری بود و اینقدر همچنان در توهم و جبر و جهل هرچند نوین غرق نبودیم

 

AW

 

امرداد ۱۴۰۳

 

#امیررضاحیدری

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ خرداد ۰۲ ، ۰۲:۰۷
امیررضا حیدری

بر همه هی اصرار

و بر تو هی انکار

هی تکرار و تکرار و تکرار

این پایان کی می رسید اینبار

 

#امیررضاحیدری

فروردین 1402

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ فروردين ۰۲ ، ۱۴:۲۷
امیررضا حیدری

در این عالم مدهوش آگاه ز بی هوش شدگان می بودم

در این بادیه بسیار خبردار که این قافله سر دار می آمد ز جان می بودم

زمین و زمان نیست تنها بر آیین خلق جهان

که من تنها گرفتار بین زمین و آسمان در دو جهان می بودم

در بهار دل پُر کین خجل گشته خزان می بودم

در این تنگنای دگرگون شده ی قاب زبان نهان می بودم

و چه شگفتی عالمی است این نشان این هیچ بزرگ

که هیچ مپندار مرا    که بر درون دار برآشفته ی این دشت بلا توان می بودم

در این عالم بی خبر از من در این غفلت از خویشتن   

به خودآ که به خدا به ایمانت درمان می بودم

 

#امیررضاحیدری

 

دی 1401

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۰۱ ، ۱۸:۱۸
امیررضا حیدری

به نام حق

هنوزم یادم میاد یادم میاد اون اولا اون آغاز راه پرماجرا اون نطفه ز بند ناف جهان بی امان آویزون پر خون بی جون بی درمون داغون نابینا تو زندون دنیا این چرخ گردون  سرگردون پریشون تو زمین پی نون با غوغا. اون از آسمون بی نشون که پر رنگین کمون بود جاری میشد یه صدا خدا تو گوش ها لالایی میشد  چشا در میومد و زبونا لال میشدن با جیغ مادرا  میون این دردای خونه خراب با زخم داورا سوت میکشیدن با تکل رو سرا  سرای درباری های دردسر در به درا .. حیوونا پرنده ها با ترس و آه میگن کین این آدما  که با سودای این ناکجا بی پروا میرن به ته چاه به انتهای قهقرا.. آخه مشکلا پنهون بودن رو سقف آرزو های اشتباه این لاغرا.. خاک جنگل کوه می شد رود آب می آورد به دریا بعد به ساحل ابرا با صاعقه آتش میکشیدن و خاکستر رو باد می برد با این همه بزدل خرا   جنگا روز و شبا تو نور ها تاریکی ها بین بی مهری خورشید و ماه نمیشد بپا صلح بین ستاره ها تماشاچیا مردا و زنا  من و تو ما میشدیم تا بشیم آزاد ز استبداد اما شدیم درگیر سایه ها  زنا بپاشد و تازیانه ها روی این احمق بیگناه خلاصی نداشت این نطفه ی پر تکرار نفرین بی پناه. 

با این تغییر بی تفسیر بی دروغ آشنا تو این هوای غم آلود بی همنفس بی کس خوب می شدیم و خوب میشد که حکم دل بود و پدر بی بی در نمیومد تاخشت بشه واسه دیوار باورا    پیکی با گیشنیز که اسبی بود سفید و سیاه خسته و گشنه  آگاه میکرد و میداد مژده که سر خرمنا میشن سربازای عاشق عاصی (گوتی و اکساسی) شاه شاید این پایان طاقت فرسا  شاید این آخرا....

 

امیررضا حیدری

مرداد ۱۴۰۱

 

A-W

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ مرداد ۰۱ ، ۰۵:۰۹
امیررضا حیدری

به نام حق

 

باغی را تصور کنید که پُر از علف های هرز شده. هیچ کدام از گیاهان و درختان آن باغ نمی توانند با وجود علف های هرز، کنه ها و موجوداتی که به گیاهان و درختانی که باعث زیبایی باغ و مفید بودن آن هستند رشد کنند و ارزش واقعی خود را نشان دهند پس باید همه ی این موجودات و علف های هرز را از بین برد. اما برای از بین بردن مثال علف های هرز: باید آن ها را از ریشه درآورد و اقداماتی مرتبا صورت گیرد تا دوباره این علف های هرز رشد نکنند  و حال با این وجود می توان با تلاش و کار بر روی گیاهان و درختان به رشد مفید آن ها و ثمر دادن آنها و زیبایی باغ کمک کرد.

حالا بیایید این باغ و چیزی که از آن روایت شد را با یک کشور و مردم و مسئولینش و فساد ریشه ای و سیستماتیک آن و جای گیری فرهنگ و آموزش اشتباه و همینطور افکار خراب و زیان بار در جامعه ی آن مقایسه کنید.. نکته: (البته برای از بین بردن هرچیز خوبی هم تلاش میشود تا ریشه های آن که به آن اصالت می بخشند نابود شود).

اما هر آن چیز که در جستن آنی آنی  و

به یزدان که گر ما خرد داشتیم کجا این سرانجام بد داشتیم

پ.ن دلنوشت : هفت بند جان و تنم به فدای وطنم

است و ولا غیر .. و مخالف سرسخت کسی خواهم بود که حتی کوچکترین آسیبی به این  سرزمین ایرانزمین  وارد کند و

در گور نروم تا دشمن ریشه کن و مردمم دل شاد و کشور آباد کنم ...

 

#امیررضاحیدری

اردیبهشت 1401

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۰۱ ، ۱۴:۳۲
امیررضا حیدری

بنام حق

در بعضی مواقع غفلت و حماقت زیاد تنها در یک صورت رخ میدهد  یا زور یا سود  و حتی در مواقعی جفت آن.

من نمیخواهم که دانش و تخصص خاصی را به شما اضافه کنم وظیفه ی من راهنمایی است و آگاهی یا بیشتر کردن آگاهی شما نسبت به مسائل است به نوعی تشخیص درست و در نشان دادن آنکه ابتدا باید در مرز دانش تخصصی خود بمانید و بعد برای گسترش آن یا وارد شدن به مرز جدید یک سری نکات را رعایت کنید.

 

وظیفه ی من و تلاش و فریاد های من در طول این سال ها همین بوده چنانکه در هر جایگاهی هستیم باید بدانیم چقدر میتوانیم تاثیر گذار باشیم و اشتباهاتمان یا بهتر بگم تفکرات اشتباهمان و تعصب بیجا برروی آن میتواند چه آسیبی به ما و بقیه افراد و کل جامعه ی ما وارد کند.

 برای همین مسئله پذیرفتن و نپذیرفتن باید در اندیشیدن یا تفکر و ارزیابی یا بررسی کردن باشد

و اینکه بدانیم سخن یا حرف بدون فکر  و فکر بدون عمل بی فایده است و حتی میتواند آسیب زا هم باشد.

ما نباید در تاریخ زندگی کنیم باید از آن درس گرفته نکات مثبت و منفی در آن را ارزیابی و اجرا کنیم که چه بسا تکرار حماقت و درس نگرفتن از آن باعث تکرار آن میشود.

و فلسفه برای از پیچیدگی در آوردن مسائل پیرامون و به زبان ساده بیان کردن آن است که ازطرفی هم مسائلی کاملن ساده و واضح هستند اما اشخاصی بنا به منظوری آنرا پیچیده میکنند. وظیفه ی افرادی که جایگاه علمی دارند در مورد آن دانش میبایست که مسائل مهم مربوط به آن را که نیاز است برای مردم به زبان ساده بیان کنند.(به خصوص وظیفه یک هنرمند)

هرتفکری بسته به زمان و شرایط میتواند متغیر باشد از طرفی چنانچه فردی در زمان خودش تفکری را راجب موضوعی بیان کرده و نظریه ای داده ممکن است سال ها یا قرن ها طول بکشد تا آن پذیرفته یا رد بشود چرا که  تنها وظیفه ی ما این است تا راجب آن نظریه تفکر و بررسی کنیم آن هم با مشورت هم و جمع بندی نظر های هم  این که پذیرفته بشود یا خیر را تایید یا رد کنیم. نه کورکورانه بپذیریم و نه رد. حال یه عده روشنفکر نما تعصب بیجا بر روی یک شخص میبندند که آری فلان شخصی فلان حرف را زده قطعا آن شخص پرستیده شود و ما خیلی داناییم که چه بسا چوب حماقت این افراد کم در طول تاریخ نخورده و کم تاوان پس ندادیم و اما در کل نظریه هرکس در فلسفه وجودی ما چنان هم نمیتواند مهم باشد چرا که اصل و مهم انسانیت ما و درست اندیشیدن ما است  و مسئله ی عرفان باز میشود که در اینجا هم نگاه های متعصبانه زیادی در مورد اشخاص هست که میگذریم گفتنی ها گفته شد.  

 

باشد که رستگار شویم...

 

#امیررضاحیدری

 

فروردین ۱۴۰۱

 

 

A-W

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۰۱ ، ۱۵:۰۷
امیررضا حیدری

بنام حق

هرچقدر ساقه و شاخه بزنید ، هرچقدر برگ بخشکانید ، هرچقدر آکنه درست کنید حتی اگر تنه را بزنید، ریشه ای که از ازل در قلب زمین است را نمی توانید نابود کنید و باز هم جوانه زده و رشد میکند.. حتی اگر شما از آن ساختار بهره بگیرید بازهم نمی توانید مانند آن شوید که چه بسا ذات خود را نمایان خواهید کرد.. و خداوند در آخر اتمام حجت می کند با شما تا وجدان خود را بیدار سازید..     و لعنت و نفرین ابدی بدتر از دشمنان بر خائنین و خودفروختگانی که در دریای حقیقت شناورند اما چه آگاهانه برای سود و منفعت خود و چه ناآگاهانه که با تعصب پوچ و کورکورانه و مضحکی همراه است در جهت مخالف شنا می کنند و سعی در خشکاندن آن و این درخت تنومند و باشکوه و پُر قدمتی که قرن ها است جهان و جهانیان از آن بهره میگیرند هستند..                          

و همانا شما از ناکامانید و پیروزی از آن کسانی است که در جهت حق با جان و دل ماندند و برای آن نغمه ی عشق سر دادند...

باشد که رستگار شویم.

 

#امیررضاحیدری

اسفند 1400

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۰۰ ، ۲۱:۳۵
امیررضا حیدری

به نام حق

من به شخصه خودم رو صاحب نظر راجب به هیچ تخصصی نمیدونم مخصوصا در زمینه ی هنر اگرهم چیزی در مورد موضوعی گفتم صرفا برای اینکه تجربیاتم و دانسته هام رو انتقال بدم حال پذیرفتن یا نپذیرفتن آن بر عهده شخص یا اشخاص است... اما هنر.. هنر و خلق اثر هنری از نظر من باید تنها چیزی که در آن رعایت شود این است که برای جامعه یعنی صدای جامعه و درد آن در آن باشد و تنها اصول رعایت شود (یعنی اگرم چیزی باید رعایت شود اصل شکل گیری یا فرم است که به یک هنر بخواند) نه چهارچوب و قوانین خاص چون باعث جلو گیری از رشد و تعالی هنر و هنرمند میشود از طرفی فضایی که یک هنر را درون یک هنر مند شکل میدهد از ناخودآگاه یا خودآگاه هنرمند است بر اساس ناگفته هایی که نتوان بر زبان آورد اما به شکل یک هنر زیبا تاثیر گذار بتوان آن را به تصویر کشید. پس علنن ایراد گرفتن از هنر بیجا و بی خود است ما به عنوان مخاطب صرفا میتوانیم آن را دوست داشته باشیم یا نه ، درک کنیم یا نه...

از طرفی دیگر به طور کل نکاتی رو میگم که در نظر داشته باشید:

سلیقه و سطح دغدغه و یا ذائقه و ذات هنری هر فرد متفاوت است

هنرمندی اصالت میبخشد به آثار خود که در آن هنر صاحب سبک و تابوشکن باشد و شیوه ی چینش یا ترسیم هنر را در عین ساده نگری با استفاده از فنون موجود در آن هنر به جذابیت،قدرت و هرچه بیشتر مفهوم آن بیافزاید.(البته که هنجارشکنی و تابو شکنی متفاوت است و دلقک هایی هستند برای سود و منفعت خود تولید آثاری میکنند که به دور از هنر است و با نام هنر، ابتذال می آفرینند و حتی باعث میشوند مخاطب فرق بین هنر و ابتذال را تشخیص نداده و به هنجار شکنی و ادامه دادن به موجودیت آن و کم رنگ تر شدن هنر کمک کند).

علاوه بر این که باید آزادی در هنر و یک کار حرفه ای وجود داشته باشد ولی علاوه برآن باید برای حفظ یک اصول و قواعدی باید چهارچوبی وجود داشته باشد. (نه قالب خاص و تکرار کننده دیگران).

اما ما به عنوان مخاطب اینقدر جزء نگاه میکنیم که کل فراموش میشود یا اینقدر سطحی نگاه میکنیم که جزء را فراموش میکنیم ما سال ها راجب هر کسی یا چیزی هم بحث کنیم هم ایراد میتوانیم بگیریم هم میتوانیم دفاع کنیم زیرا که هرکس نظر و دیدگاه خودش رو داره گرچه در مسئله ای که صحبت شد(هنر) جز نظر نقدی نمیشه کرد ولی برای رسیدن به پاسخ درست ما نیازمند به تحقیقات و مطالعات گسترده از منابع مختلف هستیم چون ایراداتی یا تحریف هایی در همین مطالعات وجود دارد که باید دقت کرد.

و اینکه ظلم به هنرمندان فقید و در قید حیاتی که در فقر و تنهایی سر کردن بخاطر شکستن سکوت و تابو شکنی و دفاع در برابر ظلم را فراموش نکنیم و عبرت بگیریم که ایستاده مُردن بهتر از سال ها زندگی با خفت و خواری است. (و چه هنرهایی که بنام دیگران ثبت نشد...)

 

#امیررضاحیدری

اسفند 1400

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۰۰ ، ۲۳:۵۷
امیررضا حیدری

بنام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه بر نگذرد

سیاست همیشه کثیف بوده و هست چون خوبی آن فقط برای خود و بدی آن برای دیگران است.

حتی اگر برای مردم خود سیاست خرج شود حقیقت از آن ها پنهان خواهد ماند چه به نفعشان باشد چه نباشد...

و در جنگ هیچ طرفی وجود ندارد غیر از مردم...

مردمی که گرفتار سیاست های حاکمانشان هستند..

اما شاید درسی باشد که چرا هر چه زودتر اقدام بر خلاصی از دست این ظالمان حاکم نکردند و نمیکنند... (و مطمئن باشید هیچ فردی مخصوصا حاکمین آن طور که نشان میدهند نیستند...)

اما امروزه کسانی دَم از متمدن بودن و اصالت میزنند که پنهان و آشکار عقاید پست و کثیفشان را بروز میدهند (ماه پشت ابر نمیماند) در حالی که پشت آن نقاب زیبا و پر از اشرافیت جنایاتی موجود است که باعث میشود فورا از نگاه بیفتند...

 

پس سیاست کثیف تر و پیچیده تر از چیزی است که در ذهن عموم بگنجد مخصوصا امروزه که کلان رسانه هایی که توسط قدرت ها اداره میشوند و مدام اراجیف و دروغ  تحویل مردم میدهند یا حتی کمی راست و دروغ را باهم قاطی کرده و به خورد جامعه یا جوامع میدهند تا تشخیص مردم سخت شود و به ماهیت و اصل ماجرا پی نبرند..

و اما ما مهم ترین چیزی که برای ما اهمیت دارد دور بودن و نپذیرفتن این جریانات و هرچه بیشتر انسانیت ، محبت و اتحاد ما است....

نکته آخر اینکه سیاست ترسناک نیست و در همه چیز وجود دارد در تمام هستی اما متاسفانه این انسان ها هستند که باعث شدند همه چیز به شکل بد و سواستفاده کننده ای نمایان شود فقط بخاطر سود و منفعت شخصی... به امید آگاهی و بینش و تغییر مردم جهان.

ایمان داشته باشید و تلاش کنید برای عشق...که همه چیز در جهان عالی خواهد شد و نور پیروز است...

باشد که رستگار شویم...

 

#امیررضاحیدری

اسفند 1400

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۰۰ ، ۱۵:۰۰
امیررضا حیدری

پس این همه جنگ چه بود؟!

نان آغشته به خون به روی یک سنگ چه بود؟

آن همه افتخار و هیاهوی پُر ننگ چه بود؟

آن دل بیمار پُر بیداد ز استبداد دلتنگ چه بود؟

مگر آدمی چه بود؟! که بود؟!

آن آدم پُر خیال بی خیال پُررنگ یک رنگ یا بی رنگ چه بود؟!

پس این همه جنگ چه بود؟! ...

پ.ن: آن جوامع پرشور منحوس الدنگ خسته ز این همه جنگ چه بود؟!
 

#امیررضاحیدری

اسفند 1400

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۰۰ ، ۲۱:۱۳
امیررضا حیدری