درد میدونی چیه؟ همین بقلت باشه ولی دستت بهش نرسه...
.
اگه قرار باشه هرکی هرکاری میکنه من هم همون کارو انجام بدم دیگه چه فرقی با دیگران دارم؟
پس من درونم چی میشه؟من کیم؟ من چیم؟ خودم چی میشه؟
.
چه بگویم که سخنی نیست مرا وقتی در دل دارم دلتنگی
.
گر پریشانیم از حال دلم نیست
بفروشید دلم به بازار ریاکار
.
سقوط من آزادی است
.
حال بگو از همه احوال بگو آنچه تا حالا نگفتی ولی حالا بگو
.
چه کنیم هرچه کیم ساده دلیم
چه کنیم هرچه کنیم باید کنیم
.
گر تمام کائنات و هستی را بشکافم ندانم دلبر ذره ای از حال تورا
.
درد مرا همچو منی داند و بس تو چه دانی حال تن بی جان من و روح خسته و بیمارو بی درمان مرا
.
- اگر بین دوراهی قراربگیری کدوم سمت میری؟ - چپ یا راست؟
+مستقیم...
.
چشم بینا میخوایم چیکار گوش شنوا میخوایم چیکار
وقتی نه چشمی هست ببیند مارا و نه گوشی که بشنود مارا
.
تا نبینمت چگونه بینم با چشمان پیرم که سویی ندارد تو بشکاف بگو تا ببینم
.
من بی ادب مست به از صد جماعت پست وآفتاب پرست
.
آنچه ناکسان کردند با وطن بماند که از نادانی ما بود کسان را چه کنیم که پنهان و آشکار وطن فروشند
.
آنکه وطن بفروخت برای تن اصل خود بفروخت
.
ما در گمنامی خود گم گشته ایم
.
انقدر من ها در من مُرد که دگر هیچ چیز از من نماند
.
و بگویید و بنویسید تنها آمد تنها ماند و تنها رفت...
.
ما سال ها است مُردیم
.
تنم مانند وطنم درحال فروپاشی و نابودی است
.
پاسخ خوبی بدی نیست به هر کس خوبی صحیح نیست
.
خرم تر از این دشت دیدن روی توست هرجا وجود توست همانجاست بهشت.. دی1400
.
وما بازخواهیم گشت از دیداری جانکاه به سوی مسلخ غبار در انتظار آنچه که پایان بود سرآغاز می شود از پی ویرانی اوج میگیریم تا رهایی... وآگاهی ما رهایی ما خواهد بود. اسفند1400
.
سر به سر پوچ دیدم جهان را
این جهان لا مکان را
هیچ است و الا هیچ در اندر خمیم
از ازل خموشی زبان را . اسفند۱۴۰۰
.
نمیدانم که درد هایم را چگونه بازگو کنم آنگاه که تمام جسم و روحم پر از زخم های بیشمار است.. دی ۱۴۰۲
.
چگونه میشود شخصی خودخواهانه اعمال و رفتار و انتظاری که از خودش میرفته را فراموش کرده اما همچنان از طرف مقابل انتظار هایی داشته باشد و همچنین انتظار دریافت پاسخ از عملکرد خویش را نداشته و نپذیرد؟!...
ذاتا انسان وقتی ذره ای درک از اندیشه و نگرش های خود ندارد چگونه میتواند معنا و مفهوم دنیا و زندگی را درک کند؟!... بهمن ۱۴۰۲
.
بدبخت و ظالم تر و حقیر تر از ملتی که حماقت های خود را تکرار کند وجود ندارد.#AW تیر 1403
#امیررضاحیدری
1396-1399