در من سکوت، منی فریاد میزند
فریادی از جنس بغض و درد
از جنس خشم و آگاهی
از بیداری ، آزادی ...
... فریاد کن ...
دی 1400
#امیررضاحیدری
در من سکوت، منی فریاد میزند
فریادی از جنس بغض و درد
از جنس خشم و آگاهی
از بیداری ، آزادی ...
... فریاد کن ...
دی 1400
#امیررضاحیدری
نعره بر موج میزنم گاه بی صداست
گاه هم این شکوه ها بی انتهاست
چو نسیم لا به لای گیسوانت موج سواری میکنم
نوری که در چشمانت برق میزند چه آشناست
پس انعکاس هستی و کیهان اینجاست
پیداست هم وغمی نیست در عالم تنهاییم
آدمی نیست همه در خیال بود این آدم کجاست؟!
دی 1400
#امیررضاحیدری
آبی چشمانت اقیانوس بی انتهاست
عمق نگاهت مرا در خود غرق میکند
ای که بی مِی مست میکنی و دیوانه
رسالتم با نگاه به تو تمام خواهد شد
دی 1400
#امیررضاحیدری