شعر
پنجشنبه, ۲۷ خرداد ۱۴۰۰، ۱۲:۵۷ ب.ظ
بسوزانید مرا و در دریا بریزید خاکسترم را
که جز دریا نیست بگیرد در آغوش بال و پرم را
چه آمد بر سرم که این شد پایان من
غم هایی که هرروز سوخته اند جگرم را
خدایا بیا و بازهم امانم بده
اینک روحم را در دریای طوفانی نجاتم بده
دگر توانی نیست برای سوختن و ساختن
خودت دستم را بگیر و توانم بده
#امیررضاحیدری
اسفند 1394
۰۰/۰۳/۲۷