شعر،متن،دلنوشت

اشعار،متن ها و دلنوشت های خودم را مینویسم

شعر،متن،دلنوشت

اشعار،متن ها و دلنوشت های خودم را مینویسم

شعر،متن،دلنوشت
آخرین مطالب

بسوزانید مرا و در دریا بریزید خاکسترم را 

که جز دریا نیست بگیرد در آغوش بال و پرم را

چه آمد بر سرم که این شد پایان من 

غم هایی که هرروز سوخته اند جگرم را

خدایا بیا و بازهم امانم بده 

اینک روحم را در دریای طوفانی نجاتم بده

دگر توانی نیست برای سوختن و ساختن

خودت دستم را بگیر و توانم بده

#امیررضاحیدری

اسفند 1394

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۵۷
امیررضا حیدری

مردی آمد و مردی رفت...

در این بین چه ها به او گذشت خود میدانست و خدای او...

آری رفت؛ در غمو تنهایی رفت

ولی حداقل دگر سختی ها و بدبختی های این دنیا برایش تمام شد

درست لحظه ای که فکر میکرد همه چیز تمام شده و با خیال راحت زندگی می کند

هه..دگر کلن تمام شد..رفت.. رفت و بلاهایش را هم با خود برد...

#امیررضاحیدری

دی 1394

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۴۵
امیررضا حیدری

دلبرا بی تو چه عاجز و درمانده ماندم شب و روز 

 

شبگرد کوچه و خیابان بی سرو بی سامانه ماندم  شب و روز

 

همدم درد و تنهاییم مانده فقط یک سیگار

 

مست هر می  بی میخانه ماندم شب و روز

 

#امیررضاحیدری
 

خرداد 1393

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۳۷
امیررضا حیدری

گنهم عشقی است که پر خون دل می کند این دل را 

دل که به دل نرسد آواره کند مجنون لیلای سنگ دل را 

.

بدون تو چه سخت میگذرد اما اینکه تورا خواهم دید خود امیدی است 

که همه چیز را به جان بخرم..

.

چه گویمت دلبرا که دلتگ تو ام در این هوا هوای تورا کم دارم

.

مستعار همان مستعار است تو نیمه ی جان منی برای کامل شدنم همه چیزم تمام جان منی

حرف از رفتن مزن که دار و ندارم میرود همه جانم میرود....

.

آزادی اصلی انسان در اندیشه وطرز فکر اوست اگر غیر از این باشد انسان در هر طور برده ای بیش نیست

.

نمیتوانیم بگوییم که انسانی کامل است هیچ انسانی به طور حد کامل نیست.هرکسی اشتباهاتی دارد

ولی به شرط آنکه از ان درس گرفته و آن رابپذیرد و جبران کند..

.

نام این سرزمین  این قلب زمین  هست ایرانزمین

.

در میان همه چیزم و هیچ نیستم

.

دوست داشتن و عشق بر سه اصل استوار است: فداکاری ، احترام و اعتماد

.

ملتی که به دنبال حاشیه باشد در حاشیه خواهد ماند

.

کنج رندانه ی زندان جهان بی امان بی پناه خسته غریب ناآشنا زخم خورده درمانده فتاده ایم

.

 

آدمی را چو گوش شنوایی نباشد    دردی آید که درمانی نباشد

.

من هنوز هم همان نهان آشکارم

 

#امیررضاحیدری

1395-1398 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۲۷
امیررضا حیدری

چو مجنون مجنون تر دیوانه ات هستم            

نظری کن به ما که بیمار نگاهت هستم

منتظر شنیدن آوای خوش صدایت هستم

اگر دیوانگی این است بگذار دیوانه باشم

آخ که من خریدار بوی خوش لیلایم با جانم هستم

 

#امیررضاحیدری

مهر 1390

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۲:۱۱
امیررضا حیدری

گفتند مگر از این بدتر هم خواهد شد

گفتم آری؛ درست است ما نابود شدیم

ولی هنوز زنده ایم،نفس میکشیم

خود کرده ایم مگر غیر از این است؟

 

#امیررضاحیدری

مرداد 1392

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۵۴
امیررضا حیدری

من همیشه بودم هَمرو میدیدم

ولی هیچکس نه بود نه میدید منو...

.

هر چیزی که هست یا نیست هم میتونه باشه هم نمیتونه باشه

.

نه پایانی بود براش نه آغازی هم محبوب اهریمن بود هم عزیز خدا

.

ما از گذشته درس گرفتیم

در حال زندگی میکنیم

و آینده مارا قضاوت خواهد کرد

.

بدبختی اصلی ما هم همینه که مردم نمیدونن اصلا هدف از زندگی کردن یا به دنیا اومدنشون چیه؟ اصلن نمیخوان بفهمن حتی اگه بدونن

.

تا کی انتظار

در انتظار چه چیزی؟

رو به موتم و هنوز کسی نیست

شاید بعد مرگ باشد کسی

.

کیست مرا یاری کند؟ مرا در ظلمت شب با خویش راهی کند...

.

منم مثل تو، توهم مثل من که باهم تنها دستامون یخ زدن

.

دلی و جانی و جهانی دنیارا خواهم چکار؟

.

خود دانی هرآنچه آنی بمانی یا نمانی

.

ای آرزوی محال همه بود و نبودم ببین که بعد تو هیچ شدم  حال چه کنار تو بودم یا نبودم

 

امیررضا حیدری

1396-1398

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۴۳
امیررضا حیدری

صبر من ز ایوب پیشی گرفت    آنقدر در فکر تو بودم ذهنم فراموشی گرفت

 

لبخندی آمد بر لبانم زمانی که      به دست یار به من لقب کوهی گرفت

 

#امیررضاحیدری

 

شهریور 1396

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۲۳
امیررضا حیدری

تو آخر پاییز بودی و من اول زمستان

تو آمدی به سمتم ولی طولی نکشید که رفتی

و من تنهاتر از گذشته شدم...

تنهاتر از شب..

#امیررضاحیدری

آذر 1397

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۱۶
امیررضا حیدری

من آنم که جهانم به تو خلاصه می شود

.

نگاهت همه دنیای من است پس نگاهم کن تا دنیایم راببینم و در آن غرق شوم

.

بعد خودت عاشق خنده هایت هستم   فقط بخند  :)

.

این روزها همیشه همه چیز در تاریکی شب خلاصه میشود

.

از خودت بپرس تو چه کسی هستی؟   ?who am i

.

و یکی دگ از بدبختی های اصلیمون اینه که برخی برای چیزی میجنگن که حتی نمیدونن اون چیه

.

هیچ؛ در گذر زمان در گذریم...

 

امیررضا حیدری

1395-1397

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۰۰ ، ۱۱:۰۸
امیررضا حیدری